رهبر معظم انقلاب در شرایطى سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضاى پیش روى ایشان با دوران زعامت امام(ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت على الاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمى، فقهى، آموزشى و پرورشى و با تشکیلاتى قوى و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشتند و در طول مبارزه، علاوه بر سود جستن از پشتوانه مرجعیت، از تلاش‏ها و جانفشانى‏ هاى مریدانى چون طالقانى‏ ها، بهشتى‏ ها، مطهرى‏ ها، خامنه ‏اى‏ ها، هاشمى رفسنجانى‏ ها، مفتح‏ ها، باهنرها، رجایى ‏ها، سعیدى‏ ها، غفارى ‏ها، اندرزگوها، مدنى‏ ها، اشرفى اصفهانى ‏ها، دستغیب‏ ها و… بهره بردند که این امتیاز در سال‏هاى نخستین رهبرى آیت‏ الله خامنه ‏اى، به رغم تمامى شایستگى‏ هاى ایشان، مهیا نبود و سال‏ها به درازا کشید تا بن‏مایه ‏هاى عمیق علمى و قابلیت‏هاى شگرف فقهى ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.

به ‏راستى چرا در این سال‏ها که از ریز و درشت حوادث گفته ‏ایم، از تهدیدات بنیان‏ برافکن سخن رانده و فراز و نشیب‏ هاى انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته ‏ایم و بر عبور از این توفان‏ ها و تلاطم ‏ها بالیده و افتخار کرده‏ ایم، کمتر از تدبیر و هوشیارى و رهبرى داهیانه سکاندار نظام اسلامى در دهه دوم و سوم و چهارم انقلاب سخن به‏ میان آورده ‏ایم، تهدیداتى که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگرچه معتقدیم از رهبرى امام راحل و معمار این انقلاب الهى نیز به مشتى از خروار بسنده کرده ‏ایم.

یکى از مواردى که انقلاب ایران و به ثمر رسیدن جمهورى اسلامى ایران را از سایر انقلاب‏ هاى دنیا متمایز ساخته است، نحوه رهبرى و مدیریت آن بود.

ویژگى ‏هاى رهبرى و مدیریتى امام خمینى(ره) و هم‏چنین اخلاق فردى و خصوصیات ایشان در درجات بسیار عالى قرار داشت و از ایشان یک نمونه انسان کامل ساخته بود که بیان هر کدام از این خصوصیات اخلاقى و مدیریتى ایشان نیاز به بحثى مستقل دارد.

در این مقاله سعى شده با توجه به خصوصیات رهبرى و سبک مدیریتى ایشان، به ‏طور مختصر به شرح بعضى از این ویژگى‏ ها بپردازیم:

در حیات سیاسى امام خمینى(ره)، سه نوع مدیریت ویژه قابل تبیین است که بنا به شرایط و مقتضیات از سوى ایشان اعمال مى‏ شد:

۱- مدیریت مبارزه‏

اولین سند مکتوبى که از امام راحل(ره) دردست است، مربوط به یادداشتى است که ایشان در سن ۲۳ سالگى در دفتر مرحوم وزیرى یزدى نگاشته ‏اند. این نوشته که در سال ۱۳۶۳ هجرى قمرى مطابق با ۱۳۲۳ هجرى شمسى نخستین بیانیه سیاسى امام خمینى(س) است، نشان دهنده روح بزرگ و اهداف عالیه حضرت امام، و بیانگر آن است که چگونه این ‏رادمرد در آن خفقان ستم شاهى با کمال جرات و شهامت همگان را به قیام و وحدت فرا مى‏ خواندند.

در آن یادداشت، حضرت امام از لزوم قیام فردى و اجتماعى درمقابل دسیسه‏ هاى دشمنان اسلام سخن گفته ‏اند و تأکید کرده ‏اند که معادلات قدرت حاکم بر جهان را مى‏توان با بیدارى و قیام یکپارچه مسلمانان و مستضعفان عالم برهم زد.

این نوع مدیریت معطوف به انقلابى گرى است که حول سه محور ایمان، اتحاد و ایدئولوژى، با رهبرى و مدیریت امام در یک پروسه زمانى از آغاز حیات سیاسى وى شروع شد.

مدیریت بر نفس، اولین مرحله ‏اى بود که امام آن‏را به ‏عنوان اولین اصل مدیریت انتخاب کرده بودند.

در مرحله دوم امام، هدایت نیروهاى انقلابى را عهده دار شدند. (از ۱۵ خرداد ۴۲ تا ۱۳ آبان ۴۳) وقتى رژیم پهلوى پى به ‏وجود رهبرى اثربخش و بى ‏بدیل امام برد تصمیم به تبعید ایشان گرفت با این وجود امام مدیریت و هدایت مردم مبارز را از طرق مختلف ادامه دادند که مهم‏ترین آن، تبیین ایدئولوژى حکومت اسلامى و ولایت فقیه در قالب درس ‏هاى حکومت اسلامى به‏ عنوان الگوى جانشین بعد از فروپاشى رژیم طاغوت بود. (از ۱۳ آبان ۴۳ تا اول آبان ۵۶) با اعلام فضاى باز سیاسى جهانى و تحولات اجتماعى در ایران که منجر به تشدید مبارزات انقلابیون گردید اما مبارزات را رهبرى مى ‏کردند. (تا سال ۵۷)

۲- مدیریت بحران‏

با پیروزى انقلاب اسلامى در بهمن ۵۷، دشمنان داخلى و خارجى از یک سو در جهت خاموش کردن و کاستن شتاب پیشرفت انقلاب، با بهره‏ گیرى از امکانات نرم افزارى و سخت افزارى، با ایجاد ناامنى، آشوب، کودتا، تفرقه افکنى در صف انقلابیون اعم از حاکمان، مردم و گروه‏هاى مبارز، تحریم اقتصادى، حمله نظامى، عملیات روانى و… بحران آفرینى نموده و از سویى دیگر، اختلاف سلایق و گرایشات جریان‏هاى انقلابى منجر بروز شرایط دفعى براى تصمیم‏ گیرى گردید و بحران‏هاى تهدیدآمیزى را در پى داشته است؛ اما امام با هوشمندى و اعتماد به نفس و با استعانت از قدرت‏ بى‏ منتهاى الهى و با پشتیبانى مردم متدین، موفق به اداره این بحران‏ها گردیدند.

۳- مدیریت راهبردى مبارزه‏

اصل مدیریت «مبارزه» به دوران قبل از انقلاب باز مى‏ گردد ولى دوگونه دیگراز این مدیریت، به دوران حکومتدارى امام بعد از انقلاب اسلامى برمى گردد.

با پیروزى انقلاب اسلامى و استقرار نظام جمهورى اسلامى، امام با دو نوع مدیریت «بحران» و مدیریت «راهبردى» به حل و فصل مشکلات و چالش‏ها و اداره جامعه اسلامى پرداختند ایشان ریشه مشکلات جوامع را فقدان تهذیب و تزکیه مى‏ دانستند و تصریح کردند که اکثر مشکلات جامعه از آخوندهاى نامهذب، دانشمندان سازنده سلاح مخرب و دانشمندانى است که توسط بیگانگان تطمیع مى‏شوند. و تأکید مى‏ کردند که اگر علم درخدمت قدرت و امیال (شهرت، شهوت، طمع ورزى و…) قرارگیرد.

سقوط و تباهى جامعه را به همراه خواهد داشت. اگر سیاست مدارى بر طریق اخلاق نباشد. او چاقوکش ازکار درمى آید. (صحیفه ج ۱۸، ۱۷۵)

* استراتژى صفاتى امام خمینى در مواجهه با بحران‏ها

تبلور تعهد در نگرش امام(ره): تعهد امام به حوزه‏هاى سه گانه دین، جامعه و نفس، منجر به شکل ‏گیرى یک مثلث اساسى در نگرش امام مى‏ شود. ثمره تعهد به دین، تکلیف گرایى است و تعهد به جامعه، نظریه مصلحت را شکل مى‏دهد و تعهد به نفس منجر به آرامش روحى و روانى امام مى‏ گردد.

تکلیف‏گرایى: حضرت امام(ره) با الهام از آموزه‏هاى قرآنى که هدف بعثت انبیاء را برقرارى عدالت مى‏دانند، سیاست را وسیله‏اى براى رسیدن به عدل به‏حساب مى‏آورد. وى استراتژى مدیریتى خویش را با الهام از تکلیف گرایى قرآن و سیدالشهداء(ع) اتخاذ کرده و توجیه قواعد عرفى «نادرستى مبارزه اقلیت در برابر اکثریت» را به‏شدت رد مى‏کردند. ازاین رو مى‏توان گفت؛ سیاست مدارى از نظر امام یک شغل نبوده بلکه یک وظیفه است.

آرامش روحى: حضرت امام(ره) با نیروى الهى اعتماد به نفسى که داشتند در موضع‏گیرى‏هاى خویش در برابر بحرانى‏ترین حوادث و شرایط، خونسردى و آرامش خود را چنان حفظ مى‏کردند که در پاره‏اى مواقع اسباب شگفتى مى‏شد.

وقتى خبر شهادت حاج آقا مصطفى(ره) (فرزند ارشد امام که خیلى محبوب امام بودند) به ایشان رسید، امام در پیامى به ملت ایران فرمودند: «این‏طور قضایا مهم نیست. خیلى پیش مى‏آید. براى همه مردم پیش مى ‏آید… یک الطاف خفیه ‏اى خداى تبارک و تعالى دارد که ماها علم به آن نداریم….» (صحیفه، ۱، ۲۵۵)

واقع‏گویى: ایشان بر واقع گویى به مردم تأکید داشتند و بارها به مسئولین، وزرا و… لزوم گزارش دهى و گفتن واقعیات به مردم را جهت رفع ابهامات ضرورى مى‏ دانستند.

مدارا با مردم: امام(ره) همیشه با مردم مدارا مى‏ کردند. اگر مرتکب اشتباهاتى مى‏ شدند آنان را تذکر مى ‏دادند و درصدد جذب بودند: برخورد با بنى صدر، جبهه ملى، نهضت آزادى و… موید این مدعاست. ایشان حتى به بنى صدر پس از عزل از مقام ریاست جمهورى گفتند: شما توبه کن و یک قدم طرف خدا برو و پشت به هواى نفسانى کن، خداوند مى ‏پذیرد تو را، آبروى تو را اعاده مى‏ کند.

ساده‏ زیستى و دورى از تشریفات: از لحاظ ساده زیستى و دورى از تشریفات، هم خود مرد عمل بودند و هم کارگزاران را به‏ شدت از اخلاق کاخ نشینى برحذر و زیستن همانند مردم عادى و متوسط را توصیه مى‏ کردند: «اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن‏طورى که خداوند تبارک و تعالى مى‏خواهد در جامعه ما محقق کند مردم را از آن خوى کاخ نشینى به پایین بکشید.» (صحیفه، ج‏۱۷، ۳۷۵) و اخلاق کریمه براى مسؤولان را از جاهاى دیگر بیشتر لازم مى‏ دانستند.

شایسته ‏سالارى در مناصب حکومتى: امام به شایسته سالارى در مناصب حکومتى تأکید داشتند.

در فرمان ۸ ماده‏اى خطاب به ستاد پیگیرى تخلفات قضایى در ۱۵ دیماه ۱۳۶۱و انحلال هیأت‏ هاى گزینش کشور اعلام کردند که هیأت‏ هاى جایگزین متشکل از افراد صالح، متعهد، عاقل، صاحب اخلاق کریمه، فاضل، متوجه به مسائل امور، بدور از تنگ نظرى، تندخویى، مسامحه کارى، بدون ملاحظه روابط، به گزینش براى نیروهاى مسلح وزارتخانه‏ ها، ادارات، موسسات آموزشى و غیرآموزشى اقدام شود.

قاطعیت: قاطعیت حضرت امام(ره) چه در عرصه داخلى خطاب به مسئولان و کارگزاران براى حل مشکلات و چه در مواجهه با ابرقدرت‏ ها ازجمله آمریکا و شوروى و یا برخورد با رژیم صهیونیستى، به دولت‏ ها و کشورهاى تحت ستم ناشى از اعتماد به نفس امام و ضرورت انقلاب درونى انسان‏ها و کشاندن آن‏ها به عرصه مقابله با نظام سلطه و استعمارگران بود.

دورى از حب نفس: او به تمامى مسؤولان براى دورى از حب نفس، به ‏عنوان ریشه تمامى مشکلات توصیه مى‏کردند. سخنان ایشان در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهورى بنى ‏صدر (صحیفه، ج‏۱۲، ۲و۱۴۱) و حتى پیام پس از عزل وى (صحیفه، ج‏۱۴، ۴۸۲) نیز بر ضرورت دورى از هواى نفس تأکید شده است.

* موج ترورهاى اوایل انقلاب و مدیریت امام‏

امام دربرابر موج ترورهاى شخصیت‏ هاى برجسته نظام ازجمله در دیدار با خانواده شهید مفتح فرمودند: این شهادت‏ ها دنباله آن شهادت‏ هایى است که در اسلام از اول تا حالاواقع شده است. مذهب تشیع مذهب شهادت است از اول با شهادت تحقق پیدا کرده است و با شهادت ادامه پیدا کرده. (صحیفه، ج ۱۱، ۳۸۸)

آن حضرت در پاسخ به موج ترورهاى اوایل انقلاب فرمودند: «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر مى‏ شود. ما از مرگ نمى ‏ترسیم.» (صحیفه‏۷، ۱۸۲)

امام در موضع ‏گیرى مهم در برابر غائله ‏اى که حزب خلق مسلمان آذربایجان به راه انداخته بود در ۱۸ آذرماه ۱۳۵۸، اعلام کردند:.«.. ما نمى‏ خواهیم که برادرکشى شود… ما اگر یک روز به مردم بگوییم، خود مردم آذربایجان کار را اصلاح مى‏ کنند.» (صحیفه، ۱۰، ۲۶۶)

* الگوى مدیریت بحران امام در تسخیر لانه جاسوسى‏

یکى از مهم‏ترین بحران‏ها که جنبه بین ‏المللى نیز داشت و بیش از یک سال تبدیل به مهم‏ترین مسأله سیاسى روز دنیا گردید تسخیر سفارت آمریکا در ایران توسط دانشجویان پیرو خط امام بود که با مدیریت هوشمندانه امام این بحران در جهت اهداف انقلاب کنترل و مهار گردید.

وقوع بحران تسخیر لانه جاسوسى و پیامدهاى بحران‏زاى آن مى ‏توانست در سال‏ هاى آغازین حیات نظام اسلامى، تهدیدى جدى براى نظام و انقلاب باشد که با مدیریت امام این تهدید به فرصتى جهت تثبیت و تقویت انقلاب مبدل شد و پروژه استبداد ستیزى امام با استکبار ستیزى به کمال خود رسید.

در قضیه تسخیر لانه جاسوسى، بررسى نحوه مدیریت امام مانند دیگر الگوهاى مدیریت بحران در سه مرحله قبل، حین و بعد از بحران صورت گرفت. که تشریح هر مرحله در این مقاله از حوصله خارج است.

امام از همان ابتداى تسخیر لانه جاسوسى از حرکت سازمان یافته دانشجویان حمایت کردند و آن‏را انقلاب دوم و تکمیل‏ کننده انقلاب اول نامیدند. (صحیفه نور، ج‏۱۰، ۱۴۰) توجه به نکات ذیل در سازماندهى مورد توجه امام قرار داشت:

الف) با استعفاى دولت موقت، سکان اداره انقلاب از دست عناصر لیبرال و منحرف خارج و در اختیار نیروهاى صالح و پاک و انقلابى قرار گرفت.

ب) على‏ رغم قدرت و نفوذ شخصیتى امام و قدرت بالاى ایشان در تصمیم ‏گیرى، امام استقرار نهادهاى قانونى ازجمله مجلس را تنها راه حل مشکل بحران مى ‏دانستند و از طرفى با شروع جنگ ایران و عراق به‏ عنوان یکى از پیامدهاى بحران‏ زاى تسخیر لانه جاسوسى، در پیامى سیاست‏هاى دفاعى انقلاب را در جنگ تبیین نموده و لزوم تقسیم کار و عدم دخالت نهادهاى غیرمسئول را در امور خواستار شدند. (صحیفه نور، ج‏۱۳، ۹۴)

ج) امام از همه اقشار خواستند ضمن حمایت از اقدام انقلابى دانشجویان، براى مقابله با توطئه ‏هاى آمریکا بسیج شوند و از هیچ قدرتى نهراسند. (همان، ۱۰، ۱۵۳) تشکیل بسیج بیست میلیونى در ۵/۹/۵۸ در پاسخ به تهدیدات نظامى کارتر صورت گرفت.

د) خدامحورى و نهراسیدن از قدرت دشمن در عملکرد امام در مواجهه با تحریم اقتصادى، واقعه نافرجام طبس، کودتاى نوژه و… مشهود است.

هـ) امام شوراى امنیت، دادگاه لاهه و هر نهاد بین ‏المللى که تحت نفوذ مستقیم آمریکا باشد را غیرصالح مى‏دانستند و اعتمادى به نهادهاى نزدیک با عامل بحران نداشتند لذا براى اقدامات و تصمیمات آن نهادها، ارزشى قائل نبودند. (همان، ۲۴۰)

و) امام با هوشیارى تحریم اقتصادى را حربه ناکارآمد دانسته و از آن جهت خودکفائى فرهنگى، اقتصادى و سیاسى بهره بردند. (صحیفه نور، ج‏۱۱، ۵۰) و در برابر قطع روابط سیاسى آمریکا با ایران نیز آن‏را به فال نیک گرفته و در راستاى مصالح انقلاب و نظام و مردم دانستند. (صحیفه نور، ج‏۱۲، ۲۳۳-۲۳۷)

* تأملى بر الگوى مدیریتى حضرت امام خمینى در دوران دفاع مقدس‏

جنگ تحمیلى یکى از آزمون‏ هایى بود که سیستم نوپاى جمهورى اسلامى را و شاید استعدادهاى رهبرى و ظرفیت هاى مدل حکومتى ولایت فقیه را به چالش فراخواند. در همین زمینه بررسى چگونگى مدیریت حضرت امام(س) در جنگ تحمیلى مى‏ تواند تجربه جمهورى اسلامى ایران را در مدیریت بحران‏ ها رهنمون سازد.

تأملى در شیوه مدیریت جنگ تحمیلى عراق علیه ایران، از سوى امام خمینى(س) – به ‏ویژه در سال‏ هاى نخستین آن- الگوى منحصر به فردى از مدیریت بحران‏هاى سیاسى را نشان مى‏ دهد. بر خلاف تصور عده‏اى از تحلیل‏گران که شیوه مدیریت امام را صرفا فردى یا کاریزماتیک و در ارتباط مستقیم با مردم مى‏ پندارند، ایشان در کنار مردم مدارى از مدیریت سیستمیک نیز در مدیریت جنگ استفاده کردند. مدیریت سیستمیک بحران هاى سیاسى، الگوى رایج در واحدهاى سیاسى مختلف مى‏ باشد.

با آغاز جنگ تحمیلى امام خمینى(س) با تأکید بر انسجام و وحدت درونى و دورى از اختلافات سعى کرد تا اولین گام در برابر این بحران را با حفظ انسجام درونى و استفاده از عاملان انسانى که سراپا همه گوش به فرمان رهبرى او بودند، بردارد.

در ابتداى تجاوز عراق به ایران، اولین گام ایشان، پیام به جامعه براى حفظ خونسردى و برخوردارى از آگاهى در برابر اغتشاشاتى است که گروهک منافقین ایجاد مى‏ کرد. امام با هوشیارى در برابر این دو بحران یعنى اعلام جنگ عراق و اغتشاشات منافقین ملت را آرام مى‏ کند، سپس منافقین را مورد خطاب خود قرار مى ‏دهد که در صورت تداوم این اغتشاشات در شرایط جنگى آن‏ها نیز همراه و متحد عراق هستند. (صحیفه امام، ج‏۱۳، ص‏۲۲۱)

گام بعدى حضرت امام در مدیریت بحران جنگ حماسى است. از یک سو انقلاب در مراحل اولیه خود قرار داشت و هنوز نیروهاى کشور به سازماندهى و تشکیلات مناسب دست نیافته بودند و از سویى نیز جنگى روانى مبنى بر پیروزى عراق در آغاز جنگ شکل‏گرفته بود. کسانى مانند هنرى کیسینجر پیش‏ بینى کرده بودند عراق در یک جنگ ده روزه مى ‏تواند بر جمهورى اسلامى پیروز شود. هم‏چنین همان روز بختیار که شناخت بیشترى از بقیه ‏ى مردم ایران داشت سقوط نظام جمهورى اسلامى را ظرف چند ماه محقق دانست و صدام در روز اول جنگ گفته بود که هفت روز دیگر به تهران خواهیم رسید.

حماسى بودن در چنین شرایطى به این معنا است که امام به‏ عنوان رهبر فکرى، بسیج ‏گر و سیاست‏گذار، با اطمینان در هشدار به شروع جنگ، عراق و حامیانش را مورد خطاب قرار مى‏ دهد و مى‏ فرماید: «گمان نکند ملت ما که دولت ایران و ارتش ایران عاجز از این است که جواب به این‏ها بدهد. هر وقتى که مقتضى بشود من پیامى به ملت خواهم داد و به صدام حسین و امثال او ثابت خواهم کرد که این‏ها، این اذناب آمریکا قابل ذکر نیستند…» (صحیفه امام، ج‏۱۳، ص: ۲۲۱)

در کنار احترام به قانون اساسى حضرت امام(س)، حرکت جوانان به ‏سوى جبهه ‏ها با پیام‏ هاى پرنفوذ رهبر، یک جریان «هنجار درونى» به‏ وجود آورد که به ‏تدریج همه اقشار را فراگرفت. «اى جوانان دانشگاهى،اى دانشجویان عزیز، به فریاد کشور و اسلام و ملت خودتان برسید و قهرمانانه قیام کنید که فرج شما نزدیک و حزب خدا بر حزب شیطان غلبه مى ‏کند.» (صحیفه امام، ج‏۱۳، ص: ۲۶۹)

ایشان با شناخت از واقعیت ‏ها و حقیقت‏ هاى موجود سیستم نوپاى جمهورى اسلامى، با تلفیق آموزه‏هاى مذهبى و ملى و برجسته کردن اتحاد درونى توانست تا سرمایه اجتماعى را تقویت نماید و همین امر یکى از ابعاد مثبت مدیریت رهبرى در دروان جنگ تحمیلى بود.

حضرت امام(ره) در جنگ تحمیلى، براى مقابله با متجاوزان بعثى، مردم را براى دفاع از سرزمین و کیان اسلامى به‏ عنوان یک تکلیف شرعى بسیج نموده و بیشترین موفقیت ‏هاى جنگ ۸ ساله به ‏وسیله مردمى به دست آمد که با اعتقاد به اسلام، به ‏عنوان یک تکلیف شرعى و دینى در پاسخ به صدور جهاد توسط نائب امام زمان (عج) به جبهه‏ هاى نبرد حق علیه باطل آمده بودند و حتى ارگان‏ هاى دولتى را نیز در پیام ۷ ماده‏اى خود، موظف شرعى کردند که از مخالفت بپرهیزند تا دشمنان بهره‏بردارى نکنند. (صحیفه ۱۳، ۲۲۸)

* رهبرى آیت ‏الله خامنه ‏اى (مد ظله العالى) و سه دهه مدیریت شایسته‏

این سؤال مطرح است که چرا در این سال‏ها که از ریز و درشت حوادث گفته ‏ایم، از تهدیدات بنیان‏ برافکن سخن رانده و فراز و نشیب ‏هاى انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته ‏ایم و بر عبور از این توفان‏ها و تلاطم‏ ها بالیده و افتخار کرده ‏ایم، کمتر از تدبیر و هوشیارى رهبرى داهیانه سکاندار نظام اسلامى در دهه دوم و سوم و چهارم انقلاب سخن به‏میان آورده‏ایم، تهدیداتى که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است.

امام بخشى از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیرى بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش حضرت آیت‏ الله خامنه‏ اى فرمود: یکى از بازوهاى پرتوان جمهورى اسلامى… برادرى آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن… ازجمله افراد نادرى که چون خورشید روشنى مى‏ بخشد… متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام… عالم به دین و سیاست… کسى‏ که آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنین ‏انداز است… سربازى فداکار در جبهه جنگ و معلمى در محراب، خطیبى توانا در جمعه و جماعات و راهنماى دلسوز در صحنه انقلاب… در حکم آیه شریفه أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارُ وَ رُحَماءُ بَینَهُم… من آقاى خامنه ‏اى را بزرگ کردم… ایشان سرمایه انقلاب هستند… ایشان از اجتهادى که لازمه ولایت فقیه مى‏باشد، برخوردارند… ایشان الحق شایسته رهبرى‏ اند، با بودن آقاى خامنه‏ اى شما خلأ رهبرى ندارید و… و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانى خود میان مردمى که دست بیعت به‏ سوى او دراز کرده بودند، فرمود: «ما با خدا پیمان بسته ‏ایم راه امام خمینى را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است، دنبال کنیم و از هیچ‏یک از آرمان‏هایى که به‏ وسیله امام ترسیم شده، چشم ‏پوشى نخواهیم کرد. آرمان‏هایى چون پیگیرى سیاست نه ‏شرقى و نه‏ غربى، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگى دنیاى اسلام، وفادارى به اصل ولایت فقیه، استقلال و خودکفایى کشور، حرکت به‏سمت استعدادهاى جوشان داخلى و ساختن جوانان و اصلى‏ شمردن مسأله فلسطین.»

به اعتقاد بسیارى از تحلیل‏گران سیاسى، معدل عملکرد و هنر مدیریتى و رهبرى امام(ره) در برهه زمانى ۶۷ تا ۶۸، که آخرین سال حیات مادى ایشان بر این کره خاکى بود را مى ‏توان با تمام دوران مبارزه و رهبرى حضرتش مقایسه کرد و در واقع سال ۱۳۶۷، سال شکوفایى و اوج هنرنمایى آن قائد عظیم الشأن بود. در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلى سیاست‏ها و خط مشى جمهورى اسلامى ایران در عرصه ‏هاى سیاسى، فرهنگى و بین‏ المللى، بن بست‏ هاى موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایى و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملى انقلاب را تضمین نماید.

پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلى، عزل منتظرى از قائم مقامى رهبرى و انهدام باند مهدى‏ هاشمى، تشکیل شوراى بازنگرى قانون اساسى و حذف مرجعیت از شرایط رهبرى، ازجمله بن بست ‏هایى بودکه مى ‏توانست هر انقلابى را به زانو درآورد، علاوه بر آن‏که با صدور حکم قتل سلمان رشدى و گشایش جبهه فرهنگى اسلام در برابر دنیاى غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تأکید مجدد برصلاحیت‏هاى آیت ‏الله خامنه ‏اى، سیاست‏هاى کلى نهال نوپاى انقلاب را ترسیم فرمودند.

رهبر معظم انقلاب در شرایطى سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضاى پیش روى ایشان با دوران زعامت امام(ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت على الاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمى، فقهى، آموزشى و پرورشى و با تشکیلاتى قوى و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه مرجعیت، از تلاش‏ها و جانفشانى ‏هاى مریدانى چون طالقانى‏ ها، بهشتى‏ ها، مطهرى‏ ها، خامنه ‏اى‏ ها، هاشمى رفسنجانى‏ ها، مفتح‏ ها، باهنرها، رجایى‏ ها، سعیدى‏ ها، غفارى‏ ها، اندرزگوها، مدنى‏ ها، اشرفى اصفهانى‏ ها، دستغیب‏ ها و… بهره برد که این امتیاز در سال‏هاى نخستین رهبرى آیت‏ الله خامنه ‏اى، به رغم تمامى شایستگى ‏هاى ایشان، مهیا نبود و سال‏ها به درازا کشید تا بن‏مایه‏ هاى عمیق علمى و قابلیت‏هاى شگرف فقهى ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.

* مدیریت هوشمندانه رهبرى در بحران‏ها

حضرت آیت ‏الله خامنه‏ اى در حالى توسط خبرگان این ملت براى رهبرى نظام اسلامى برگزیده شد که کشور آبستن حوادث و مشکلات بسیار بود. رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت و ملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان براى این نظام نوپا، چنگ و دندان‏ها تیز کرده بودند.

تأسیسات زیربنایى کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راه‏ها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلى خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزى کشور به پائین‏ ترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهاى اساسى و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدى شده بود.

تنظیم سیاست ‏ها و اولویت ‏هاى بازسازى کشور با عنوان برنامه اول توسعه اقتصادى کشور از چالش‏هاى نفس‏ گیرى بود که در اولین سال رهبرى ایشان اتفاق افتاد.

برنامه ‏اى که به ‏دلیل ماهیت ابزارى و سرمایه‏ اى خود، موجبات بروز برخى ناعدالتى‏ ها و تبعیض‏ ها را فراهم مى‏ ساخت اما این امر دلیلى بر سکوت و یا شانه خالى کردن ایشان از زیر بار مسئولیت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخى سیاست‏ هاى اقتصادى، در مواردى از سرعت گرفتن برنامه‏ هاى موسوم به توسعه اقتصادى به‏دلیل فشارى که برگرده اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه وارد مى ‏آمد، جلوگیرى به عمل آوردند.

به‏ منظور روشن شدن نقش رهبرى نظام در مدیریت بحران‏ها و تدبیرهاى هوشمندانه ایشان در سه دهه رهبرى حکیمانه، به چند نمونه از بحران‏هاى داخلى و خارجى و تدبیرهاى ایشان در مهار آن‏ها اشاره مى‏ک نیم که به ‏خوبى گویاى نقش و جایگاه رهبرى نظام و بیانگر توانمندى و کارایى آن در برطرف نمودن بحران‏ها است.

* مطبوعات زنجیره ‏اى و پروژه فشار

شکل‏ گیرى مطبوعات زنجیره ‏اى که در جهت اجراى پروژه‏ هایى چون نافرمانى مدنى، استحاله از درون، دیپلماسى مسیر دو، براندازى خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنى، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانه ‏زنى در بالا، عبور از خاتمى و… تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان ‏دارى رهبرى به تسخیر نیروهاى نظام درآمدند تا یکى از مستحکم ‏ترین و مؤثرترین پایگاه‏هاى دشمن که عبدالله‏ بن ابى‏ ها در آن موضع گرفته و فروپاشى نظام اسلامى را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشى گردد.

برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه‏ هایى چون فشار از پایین و چانه ‏زنى در بالا و یا پروژه فروپاشى از درون، گواهى دیگر بر برخورد امام‏ گونه ایشان با مخاطرات پیش روى انقلاب است.

معظم ‏له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند: «اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن(ع)» و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند: «اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالى‏که برخى به ‏دنبال نقش ‏آفرینى همزمان یلتسینى و گورباچفى هستند. این‏ها اشتباه اولشان این است که آقاى خاتمى، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمى جمهورى اسلامى، نظام دیکتاتورى پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک‏پارچه، شوروى متشکل از سرزمین‏هاى به هم سنجاق شده نیست و اشتباه پنجم‏شان هم این است که نقش بى‏بدیل رهبرى در ایران شوخى نیست.»

* کودتاى ۱۸ تیر ۷۸

تدبیر امام‏ گونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با کودتاى ۱۸ تیر ۷۸، تلولو دیگرى از هنر رهبرى و هدایت ایشان است. حادثه‏ اى که با طراحى نیروهاى خارجى و صحنه‏ گردانى اپوزیسیون داخلى و بازیگرى گروهى از اراذل و اوباش و تعدادى دانشجونما که بازیچه سیاست‏ بازان حرفه ‏اى شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبرى، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامى‏ مان لبخند زند.

* حادثه ۱۱ سپتامبر

نمونه دیگر حادثه ۱۱ سپتامبر بود. اکنون که مواضع اتخاذشده از سوى گروه‏ها و شخصیت‏هاى مختلف در آن زمان مورد بررسى قرار مى‏ گیرد، کاملاً نشان مى‏ دهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است.

جریانات سیاسى به‏ اصطلاح اصلاح‏طلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با آمریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضدتروریستى شرکت نماید. در حالى‏که رهبر معظم انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونى‏ ترین ‏انگیزه این تحولات و روندهاى آن‏را هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجى کشور را به‏ سمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاست‏هاى تهاجمى پس از ۱۱ سپتامبر هدایت کردند.

اکنون همه افکار عمومى جهان و حتى در داخل آمریکا نیز به رویکردى که ایران انتخاب کرده بود رسیدند و این نشان‏دهنده تدبیر و آینده نگرى در حوزه دیپلماسى است.

* ماجراى دادگاه میکونوس‏

در ماجراى دادگاه میکونوس که به ‏دنبال ترور صادق شرفکندى دبیرکل حزب دموکرات کردستان و سه تن از همفکران وى در ۲۶ شهریور ماه ۱۳۷۱ در رستوران میکونوس شهر برلین آلمان صورت گرفت و با نقش ‏آفرینى بنى ‏صدر خائن همراه شد، دادگاه میکونوس پس از پنج سال در حکمى موهن که بر مبناى شهادت گروهک منافقین شکل گرفت، حکم بازداشت وزیر اطلاعات جمهورى اسلامى ایران را صادر نمود و در آن از برخى مقامات جمهورى اسلامى به‏ عنوان طراحان این ترور نام برده شد که همزمان با اعلام این حکم موهن، رسانه‏ هاى غربى به‏ویژه رسانه ‏هاى آمریکا و رژیم صهیونیستى تبلیغات گسترده‏ اى را بر علیه نظام جمهورى اسلامى به‏ راه انداختند و تلاش نمودند که جمهورى اسلامى را به ‏عنوان ناقض حقوق بین ‏المللى معرفى نمایند، متعاقب صدور این حکم، مقامات رسمى کشور و وزارت امور خارجه ضمن محکوم نمودن این حکم، مراتب اعتراض شدیداللحن خود را به مقامات آلمانى اعلام نمودند که به ‏دنبال آن روابط ایران و آلمان تیره شد و سفیر این کشور و سفراى کشورهاى اروپایى در اقدامى هماهنگ یکى پس از دیگرى کشور را ترک کردند و روابط کشورمان با کشورهاى اتحادیه اروپا نیز تیره گردید.

در چنین شرایطى مقام معظم رهبرى با اشاره به عدم نیاز جمهورى اسلامى به رابطه با کشورهاى اروپایى، درباره سفیرانى که به‏ خاطر دادگاه میکونوس، کشور ایران را ترک کرده بودند، با قاطعیت فرمودند: لازم نیست سفرایى که رفته ‏اند به ایران برگردند، سفیر آلمان حق ندارد بیاید تا زمانى که ما بگوییم و اگر بنا باشد سفراى کشورهاى اروپایى مجدداً به تهران بازگردند – البته ایران در این ‏راه پیش‏قدم و درخواست‏ کننده نخواهد بود – سفیر آلمان باید آخرین آن‏ها باشد.

پس از مدتى کشورهاى اروپایى که از چنین اقدامى طرفى نبستند، مجبور شدند سفراى خود را راهى ایران نمایند و همانگونه که مقام معظم رهبرى تأکید فرمودند، سفیر آلمان آخرین سفیرى بود که به ‏صورت تحقیرآمیز وارد ایران شد.

* نامه وقیحانه نمایندگان مجلس ششم به رهبرى درباره جام زهر

پس از حمله نظامى آمریکا به عراق، ۱۲۷ نفر از نمایندگان مشارکتى مجلس ششم در بهار ۱۳۸۲، در نامه ‏اى به مقام معظم رهبرى با ارائه تصویرى غیرواقعى و ناامیدکننده از وضعیت داخلى کشور و هم‏چنین تجسم علامات فروپاشى نظام از داخل! از سویى و نمایش آرایش مقتدرانه دشمنان در مرزهاى خارجى از سوى دیگر، راهکار تسلیم و مذاکره با آمریکا براى جلوگیرى از حمله به ایران را توصیه مى ‏نمایند.

در این نامه تأکید شده بود: اگر جام زهرى باید نوشید، قبل از آن‏که کیان نظام و مهم‏تر از آن، استقلال و تمامیت ارضى کشور در مخاطره قرار گیرد، باید نوشیده شود.

مقام معظم رهبرى در پاسخ به چنین تفکرى با ارائه تصویرى واقع‏بینانه از شرایط کنونى و لزوم حفظ دستاوردهاى انقلاب و پرهیز از هرگونه رعب و وحشتى در مقابل جنگ روانى و تبلیغاتى آمریکا، به نمایندگان هشدار داده و مى‏ فرمایند: «… در شرایط مرعوب شدن، ترسیدن، مضطرب شدن، متلاطم شدن، حتّى باورهاى قطعى انسان هم از یاد مى‏رود؛ انسان مرعوب، این‏طور است. جبن، هم عقل را از کار مى ‏اندازد، هم عزم را. انسان مرعوب و جبان، نه درست مى‏ تواند فکر کند، نه درست مى ‏تواند عزم و اراده‏ى خودش را به‏ کار بیندازد؛ دائم یک قدم به جلو برمى ‏دارد و یک قدم به عقب.»

* فتنه ۸۸ و حوادث پس از انتخابات‏

یکى از بحران‏هاى شدیدى که نظام جمهورى اسلامى را با مشکلات زیادى روبه ‏رو نمود، حوادث پس از انتخابات ریاست جمهورى ۸۸ بود.

آنچه پس از انتخابات رخ داد، در لایه ظاهرى اعتراض به نتیجه انتخابات با ادعاى واهى تقلب بدون هیچ‏گونه دلیل و مدرکى و با استفاده از روش‏هاى غیرقانونى و کشاندن اعتراضات به سطح خیابان‏ها بود. در حالى‏ که راه ‏حل قانونى براى این مسأله وجود داشت و انتظار این بود کسانى‏ که معتقد به نظام اسلامى بوده و سالیان زیادى به نظام خدمت نموده و قانون‏گرایى و احترام به قانون را از برنامه‏ هاى اصلى خود معرفى نموده بودند، از طریق مجارى قانونى مطالبات و ادعاهاى خود را پیگیرى نمایند.

ولى متاسفانه اصرار بر پیمودن مسیرهاى غیرقانونى براى پیگیرى مطالبات، منجر به بروز تشنجات و بر هم خوردن نظم و امنیت و آرامش مردم شد. اما در پس پرده‏ى حوادث رخ‏داده و لایه زیرین آن، تلاش براى بر هم زدن امنیت و آرامش کشور و براندازى نظام و مقابله با نظام اسلامى در سایه حوادث و آشوب‏هاى خیابانى تحت عنوان اعتراض به انتخابات در دستور کار دشمنان و بدخواهان داخلى و خارجى نظام قرار گرفت و مخالفان نظام تمام تلاش خویش را براى سوءاستفاده از فضاى به ‏دست‏ آمده و به ‏اصطلاح ماهى گرفتن از آب گل‏ آلود به ‏کار بستند و سیل عظیم تبلیغات منفى رسانه‏ هاى غربى و پوشش گسترده حوادث و بزرگ‏نمایى‏ ها و سیاه‏کارى‏ هاى صورت‏ گرفته توسط آن‏ها و حمایت کشورهایى نظیر آمریکا و انگلستان -که دشمنى آنان بر مردم ایران پوشیده نبوده و نیست- و این‏ بار تحت لواى حمایت از مردم ایران و آزادى به میدان آمده بودند، شاهد گویایى بر برنامه ‏ریزى دشمنان در این مسأله بود.

با نگاهى به حوادث سال ۸۸ درمى‏ یابیم، ایشان تلاش بسیارى انجام دادند تا در راستاى سیاست «جذب حداکثرى»، افراد و گروه‏هاى مختلف سیاسى در زیر پرچم جمهورى اسلامى ایران باقى بمانند و به فعالیت بپردازند ولى برخى شخصیت‏هاى سیاسى، بدون توجه به خواست ملت و رهنمودهاى حضرت آیت ‏الله خامنه‏ اى، فضا را به سمتى بردند که نهایتاً منجر به حذف خودشان از آینده سیاسى کشور شد.

با دقت در فاصله زمانى بین انتخابات ریاست جمهورى سال‏۸۸ تا خلق حماسه ۹دى همان سال، درمى‏ یابیم رهبرى با تدبیر و نیز تبیین و شفاف نمودن فضاى غبارآلود شکل‏ گرفته، سعى در آرام نمودن فضاى کشور و نیز کنترل برخى عناصر استحاله ‏شده گرفتند.

* تحولات منطقه و موج بیدارى اسلامى‏

منطقه خاورمیانه از دیرباز مهد تحولات سرنوشت‏ سازى بوده است. بى‏ تردید بخش عمده ‏اى از این تحولات، متأثر از انقلاب اسلامى و سیاست‏ها و عملکرد جمهورى اسلامى ایران مى‏ باشد.

در این میان شخصیت مقام معظم رهبرى به‏ عنوان سکاندار انقلاب اسلامى و رهبر و تئورى ‏پرداز و تصمیم ‏ساز نظام، نقش بى ‏بدیلى داشته است؛ نقشى که متأسفانه در گیرودار هجمه تبلیغاتى دشمنان، آن‏چنان‏که بایسته و شایسته است، مورد بازخوانى و تبیین قرار نگرفته است.

مقوله مقاومت اسلامى به ‏عنوان یکى از شاخصه ‏ها و ارکان انقلاب اسلامى، در نگاه نافذ مقام معظم رهبرى جایگاه ویژه‏ اى دارد.

آنچه در مدیریت سه دهه رهبرى حضرت آیت‏ الله خامنه‏ اى براى عبور از بحران‏ها گفته شد بخش اندکى است که حضور ایران در سوریه و عراق و دفع تهدید داعش از ایران اسلامى در خارج از مرزهاى این کشور و یا مدیریت و هشدارها نسبت به موضوع هسته ‏اى در این مقاله نیامده است که حتما در مقاله مسقل باید به آن پرداخت.

مقام معظم رهبرى دوره ۲۹ ساله رهبرى خویش پس از امام خمینى را با اقتدار کامل و صیانت دقیق از انقلاب و هدایت آن به ‏سوى اهداف بلند و پشت سرگذاشتن برخى از این اهداف به پیش برد، معلوم شد که ایشان امام دیگرى در تاریخ انقلاب اسلامى است که نشان داد چگونه مى‏ توان راه امام(ره) را در سخت‏ ترین اوضاعى که دشمنان داخلى و خارجى رقم مى ‏زنند، طى کرد و موانع را یکى پس از دیگرى کنار زد و توطئه ‏ها را خنثى کرد و دستاوردهاى جدید را یکى پس از دیگرى به کارنامه انقلاب پویا و بالنده افزود و آمال و آرزوهاى رویایى دشمن را که در دنیاى بدون امام خمینى(ره) شکل‏ گرفته بود، بر هم ریخت.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: